خلاصه داستان قسمت ۸۷ سریال ترکی بهار + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۸۷ سریال ترکی بهار را برایتان گذاشته ایم، امیدوارم خوشتون بیاد. با ما همراه باشید. سریال بهار توسط نسلیهان یشیلیورت کارگردانی شده است و آسنا بولبلوگلو نیز به‌عنوان تهیه‌کننده این مجموعه شناخته می‌شود. این سریال در کشور ترکیه تولید شده است و روز‌های فرد از شبکه ترکی جم تیوی به زبان فارسی پخش می‌شود. بهار، بیست سال پیش، از دانشکده پزشکی فارغ التحصیل شد، اما به جای اینکه حرفه پزشکی را دنبال کند، خانه‌دار شدن را انتخاب کرد. او با جراح موفق تیمور یاووز اوغلو ازدواج کرده و زندگی خود را وقف همسر و فرزندانش کرده است. اما ناگهان خانواده به ظاهر خوشحال یاووز اوغلو با بیماری بهار دچار مشکلاتی می‌شود. پزشک بهار، اورن، مصمم به نجات اوست و می‌گوید تنها راه حل، پیوند کبد است؛ اما تنها کبد سازگار خانواده، متعلق به تیمور است!

قسمت ۸۷ سریال ترکی بهار

بهار تو بیمارستان رنگین را می‌بینه که او ازش حال چاعلا را می‌پرسه رنگین که فکر می‌کرده چاعلا بهش گفته میگه که من فکر کردم باهات صحبت کرده، دیروز اومده بود چکاپ بهت چیزی نگفته؟ بهار میگه نه اتفاقی افتاده؟ بهم بگو! رنگین بهش میگه من نمی‌تونم اسرار بیمارهامو بهت بگم بهار بهش میگه اون بالاخره به من میگه اما رنگین قبول نمی‌کنه و میگه بهتره خودت بری باهاش صحبت کنی. بهار استرس می‌گیره و مدام به چاعلا زنگ می‌زنه اما هرچی زنگ می‌زنه می‌بینه جواب نمیده اورن او را می‌بینه و ازش می‌پرسه که چی شده؟ بهار قضیه را واسش توضیح میده و میگه باید سریع برم پیش چاعلا ببینم چی شده، اورن میگه تو برو من به دکتر تیمور میگم بسپارش به من او قبول می‌کنه و سریعاً از اونجا میره. وقتی می‌رسه پیش چاعلا ازش می‌پرسه که چی شده؟ چاعلا ازش دلخوره و بهش میگه دیروز چکاپ داشتم قرار بود تو ازم چکاپ بگیری بهار میگه کلا یادم رفته بود به کل دیروز خیلی روز سختی بود و ازش معذرت خواهی می‌کنه و می‌پرسه که رنگین چی گفت مشکل جدی که نیست؟

چاعلا بهش میگه تنبلی تخمدان دارم و برای مادر شدنم داره دیر میشه بهار خدا را شکر می‌کنه و میگه خب این یه مشکل خیلی جدی نیست رفع شدنیه درست میشه چاعلا از دلخوریش بهش میگه که من از چهرت می‌فهمم که روزت چه جوری گذشته اما تو منو از حالم نفهمیدی که دیروز چی به سرم گذشت من اومده بودم باهات صحبت کنم تا از مشکلم بهت بگم اما تو حتی فرصت ندادی من چیزی بگم و اصلاً حال بد منو نفهمیدی! در آخر بعد از کمی صحبت کردن با هم بهار بهش میگه الان ناراحتی بهتره جفتمون سکوت کنیم تا دل همدیگرو نشکنیم بعداً صحبت کنیم و می‌خواد بره که چاعلا بهش میگه کلاً ما داریم ارزش زیادی بهت میدیم ارزشی که نمی‌تونی جبرانش کنی بهار ناراحت شده و از اونجا میره. وقتی به خونه می‌رسه می‌بینه که اورن جلوی در منتظرشه و حال چاعلا را ازش می‌پرسه. آتها به داخل میرن و بهار سعی می‌کنه از حرف زدن فرار کنه و میگه چیز خاصی نیست یعنی هست ولی درست شدنیه فقط چاعلا ازم دلخوره و بهش میگه این موضوع رو حالا بزاریم واسه بعد امشب شب انگیزه دادنه فردا روز سختیه و با هم گرم صحبت میشن و قهوه می‌خورن. فردای آن روز دکتر جنیفر به اونجا میاد و اورن را برای اتاق عمل آماده می‌کنند بعد از چند ساعت عمل دکتر به بهار میگه که عمل موفق آمیز بود همه چیز خوبه او خوشحال میشه. وقتی اورن به هوش میاد بهار میره پیشش و بهش این خبر خوبو میده. اونجا اورن بهش میگه که بهت دروغ گفته بودم جواب آزمایش خونی که دادن مال جم بود نه من بهار جا میخوره…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی بهار + عکس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا