خلاصه داستان قسمت ۲۵۰ سریال ترکی قضاوت + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۲۵۰ سریال ترکی قضاوت هستید پس تا آخر این پست همراه ما باشید. قضاوت یک مجموعه تلویزیونی ترکی محصول شرکت آی یاپیم به کارگردانی علی بیلگین، نوشته سما ارگنکون و به تهیه کنندگی کرم چاتای است. اولین قسمت آن در ژانر درام جنایی در ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۱ پخش و با استقبال بسیار بینندگان مواجه شد. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۰ از شبکه جم تیوی و یه ساعت بعد از شبکه جم تیوی پلاس پخش می شود. فصل سوم آن نیز از ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۴ پخش شد و این سریال در ۹۵ قسمت به پایان رسید.
قسمت ۲۵۰ سریال ترکی قضاوت
جیلین وقتی متوجه میشه که دادستان رئیس کلانتری به همراه نیروهاشو فرستاده تو خونه مردان کایا را بگردند که ببینن مدرکی پیدا میکنند یا نه سریعا به عثمان زنگ میزنه و بهش میگه بره خونه پدربزرگ مردان و اونجارو پاکسازی کنه عثمان هم همین کارو میکنه که اگه چیزی هست که امکان داره به ضررش باشه برداره. ایلگاز رفته دنبال مرجان و الیف تا آنها را به خونه ببره. چینار از فرصت استفاده میکنه و بنا به خواسته دوستاش و همکاراش که ازش خواسته بودن بره مدرکیو از داخل پرونده یه نفر تو دفتر کار برادرش برداره، او به دادستانی رفته و در نبود ایلگاز به اتاقش میره و سریعاً اون مدرک را برمیداره. یکتا پیش جیلین میره و بهش میگه مدرکی پیدا شده که اگه ثابتش کنیم مردان کایا از متهم بودن کنار گذاشته میشه جیلین میگه اینکه خیلی خوبه و میافتن دنبال این کار. رئیس کلانتری به همراه نیروهاش اومدن به خونه مردان کایا و اونجا رو میگردند و چیزی پیدا نمیکنند سپس مردان کایا به خاطر نبودن مدرک به خونه برمیگرده که دفنه بغلش میکنه.
مردان کایا وهای او را نوازش میکنه و بهش میگه هرچی بود دیگه تموم شد فهمیدن که منو اشتباه گرفتن، تو زمان نامناسب تو مکان غلط بودم. دفنه بهش میگه من این وسط چه گناهی دارم؟ چرا هیچکس دلش به حال من نمیسوزه! اگه تو هم بری من دیگه هیشکیو ندارم و تنها میشم! پدربزرگش او را آروم میکنه و بهش میگه که غصه نخور من همیشه پیشتم. جیلین شب وقتی با ایل گاز در حال آشپزی کردن هستند درباره کار با هم صحبت میکنند جیلین بهش میگه ماجرای هضم کردنت چه جوری داره پیش میره؟ ایلگاز میگه این موضوعی نیستش که بخوای باهاش شوخی کنی جیلین میگه خب چیکار کنم؟ اگه شوخی هم نکنم میترکم! احساس میکنم باید منتظر مجازاتم بشینم احساس خفگی میکنم! آنها بعد از کمی حرف زدن همدیگرو میبخشند و رابطهشون دوباره با هم درست میشه. چینار مدرکی که دوستاش ازش خواسته بودند را بهشون میده و بهشون میگه دیگه اینجا کار من با شما تموم شده دیگه نمیخوام ببینمتون سپس از اونجا میره. او قبل از رفتنش به خواهر یکی از اونا میگه داری اشتباه فکر میکنی برادرت اصلاً هیچ کار خیری نمیکنه بلکه تو کار خلافه!…