معنی جبن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(جُ) [ع.] (اِ.) ترس.

فرهنگ عمید

ترسیدن،
ترس، بیم، ضعف قلب،

حل جدول

کمدلی

هراس

مترادف و متضاد زبان فارسی

باک، بزدلی، بیم، ترس، خوف، رعب، محابا، مهابت، هراس،
(متضاد) شجاعت

فرهنگ فارسی هوشیار

هراس خزرک بزدلی (اسم) خرزهره (اسم) ترس کم دلی بد دلی.

فرهنگ فارسی آزاد

جُبْن، ترس- ضعف قلب- ترس از مبادرت به اقدام (ایضاً جُبْن و جُبُن: پنیر)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر