مشرق به فارسی | دیکشنری عربی

مشرق
  • شفاف , روشن , واضح , درخشان , زلا ل , براق , سالم

  • خاور , کشورهای خاوری , درخشندگی بسیار , مشرق زمین , شرق , بطرف خاور رفتن , جهت یابی کردن , بجهت معینی راهنمایی کردن , میزان کردن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر