شوش به فارسی | دیکشنری عربی

شوش
  • گیج کردن , مست کردن , سرمست کردن , مغشوش شدن , باهم اشتباه کردن , اسیمه کردن , دست پاچه کردن , درهم وبرهم کردن , مختل کردن , بی نظم کردن , تشکیلا ت چیزی رابرهم زدن , مبهم و تاریک کردن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر