ختم به فارسی | دیکشنری عربی

ختم
  • مهر , خاتم , کپسول , پهن , کاشه , رک گو , بی پرده حرف زن , رک , بی پرده , صریح , نیرومند , مجانی , چپانیدن , پرکردن , اجازه عبور دادن , مجانا فرستادن , معاف کردن , مهر زدن , باطل کردن , مصون ساختن , تحت تاثیر قرار دادن , باقی گذاردن , نشان گذاردن , تاثیر کردن بر , نشان , اثر , نقش , طبع , خوک ابی , گوساله ماهی , تضمین , مهر کردن , صحه گذاشتن , مهر و موم کردن , بستن , درزگیری کردن , پوزه , خرطوم فیل , پوزه دراز جانور , سرلوله اب , لوله کتری وغیره , پوزه زدن به

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر