معنی فاراد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

فاراد. (لاتینی، اِ) واحد ظرفیت الکتریکی است و مساوی گنجایش جسمی است که چون سطح آن از صفر به یک ولت برسد واحد یک کولن (کولمب) الکتریسیته باشد. این اصطلاح از زمان مایکل فاراده معمول شده است. (از وبستر). رجوع به فاراده شود.

فرهنگ معین

[فر.] (اِ.) واحد اندازه گیری ظرفیت الکتریکی.

فرهنگ عمید

واحد اندازه‌گیری ظرفیت الکتریکی،

حل جدول

واحد سنجش ظرفیت خازن

فرهنگ فارسی هوشیار

فرانسوی بر گرفته از نام فارادی یکان گنجایی کهربی (اسم) واحد عملی ظرفیت الکتریکی و آن مساوی گنجایش جسمی است که چون سطح آن از صفر بیک ولت برسد و دارای یک کولن (کولمب) الکتریسیته باشد این اصطلاح از زمان فاراده معمول شده.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر